کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

چقدر عجیبه که!

سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۶ 17:10
دلتنک نشو که دل حرامم نشود!

یه آقایی تو وبلاگش نوشته بود:

   "   اينو يکي از دوستان فرستاده

.......
چه قدر عجيبه که :

 1) تا وقتی که مريض نشی ، کسی برات گل نمياره

 2) تا فرياد نزنی ، کسی به طرفت بر نميگرده

 3) تا گريه نکنی ، کسی نوازشت نميکنه

 4) تا قصد رفتن نکنی ، کسی به ديدنت نمياد ...

و تا وقتی نميری کسی تو رو نميبخشه...
واقعاً افسوس که روزگار اينطوری شده .........    "

برام جالب بود و تو فهرست نظرات براشون نوشتم:

سلام عزیز دل برادر

اینا که دوستت برات گذاشته ، حرفای قشنگیه که البته لازم نیست براش ناراحت بشیم! ، چرا که هر کنشی بر پایه ی واکنشهاش ماناست و دارای معنا!


پس:
بد نیست

1) گاهی اوقات مریض بشیم که کسی برامون گل بیاره!

 2) گاهی فریاد بزنیم که کسی ببیندمون!

 3) گاهی گریه کنیم که کسی نوازشمون کنه!

 4) گاهی قصد هجرت کنیم که کسی به دیدنمون بیاد!

   و حتی گاهی بمیریم تا کسانی که باید ببخشن ، ببخشنمون!

بله روزگار با آدما اینطور تا می کنه که بفهمه کی چند مرده حلاجه! و اینکه اصلا به روزگار چه ربطی داره که آدمی چند مرده حلاجه ، رو نمی دونم!

التماس دعا

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: