آسمانی که همیشه آبی نیست!
یالطيف
آن روز آسمان آبي بود !
ابرها همه در کناري به جستجوي اشک مي دويدند تا فرصت براي طلوع دوباره ي خورشيد فراهم آيد و آن شد که بايد...
خورشيد دوبار طلوع کرد
سنگها که سالهاي سال درانتظار فرصتي بودند,خون گريستند…
فرشتگان و حتي شيطان بر خودکامگي آنان که با فرزندان رسولشان آن کردند زجه ميزدند!
و انسان زميني ، بزرگ ترين خطاي تاريخ را مرتکب شد!!!
او حرمت آفتاب را شکست... و غرور زمين و شکوه آسمان را خرد کرد و عاشورا ...شد ، تا تضمين ظهور رقم خورد...
نماز هماره برپا بماند و آفتاب به اميد طنيني از جنس خدا بتابد و اين شد...
الهم عجل لوليک الفرج...