کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

گریستنی برای فردا 25

سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵ 11:24

رویای خیس من!

 

 

یادم نمیره ! هرگز... داشتن از گشنگی میمردن! سعی میکردم آب تو حلقشون بریزم آروم آروم! اما اونا فقط به خاطر اینکه گاهی به خاطر نا آشنائی با آب! تو گلوشون می شکست سرم داد میزدن و ناسزا می گفتن!

مردم! از اینکه اینقدر گفتم ببخشید.... خسته شدم! تو رو خدا ببخشید!

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: