کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

گریستنی برای فردا 31

چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۵ 12:10
امام زاده...

گاهی اوقات فکر میکنم فلسفه ی وجودی این امام زاد ه ها چیه؟ و احساس میکنم همین که وقتی بهشون پناه می بری آروم می شی بهترین پاسخ خواهد بود... 

سری به امام زاده زید زدم و بیشتر از فضای این امام زاده چیزی که آرومم می کرد آدمهایی بودند که بی آلایش به اونجا پناه آوردن بودن و بی ریا بلند بلند می گفتن: یا امام زاده زید.... آدمهایی که سادگی شون به همه چیز زندگی تو این دنیا می ارزه! گاهی که دلتون هواش دلتنگی بود سری به آرامگاه نوادگان پیامبر بزنید که نهایت آرامش رو تو اونجا تقسیم میکنن! و فراموش نکنید که فلسفه ی وجودی اونا همینه که تو آروم باشی!

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: