کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

گریستنی برای فردا45

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۶ 12:25
... و چه قدر سخت میگذرد این روزها!

گاهی آدمی با همه ی شکوه و جلال فطری اش باز می ماند از آنچه خدا ی بزرگ مقدر داشته! و من در این روزها چنینم...

بیلا ، عشق کمال تشهد میگوید تا زهرا... شود و بیاید و نرسیده به حتی یک سال! بال پرواز گشاید به سوی معبودی که او را به بی حاشا! فراخوانده است! آن وقت من مسلمانی که سالهاست در یافتن روزنه ی سپیداری خویش در مانده ام... و چقدر عقبم من از آنچه باید باشم...

دیروز به رسم هر هفته داشتم تنظیمات ارسال sms آدینه رو انجام میدادم... برای اولین بار پس از دوسال تکرار این حرکت ، اینبار بدون تنظیم زمان ارسال کلید ارسال رو فشار دارم و پیام آدینه ، روز پنجشنبه ارسال شد! توی اون نوشته بودم "آدینه آمده"!

برای خودم عجب داشت! اما کمی که تامل کردم فهمیدم که دیروز روز میلاد آقا امام عسگری پدر بقیه الله العظم (عج) بود....

التماس دعا...

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: