کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

گریستنی برای فردا 50

سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۶ 3:31

پروانه ها ای شمع...

 

پروانه ها! آئید...

بر گرد این شمع...

ای شمعها سوزید...

 بر فرق این غم...

 

ای ماه دریابم...

ای آسمان خوب...

ای ساده  ای خورشید...

 ای مهربانم ، غم...

 

 چون باغبانم من

 ای مهربان طوفان...

 از کرده ام مفروش

این آفتاب جم!

 

شادم چو نا کامان!  شادم از این طوفان...

ای آسمان شب... چشمک بزن بر من!

 

زهرائی ام کن تو ،  در توبه می سوزم...

می سوزم از نقسان ،  از بی نهایت کم!

 

ای آسمان شب ، شادم چو ناکامان...

چشمک بزن بر من  ، شادم از این طوفان...

 

آن ساقی مستان...  تنها سفر کرده ست...

من مانده ام تنها ...  در این  سراپا سم...

 

ای مهربان طوفان... بر جان من بخروش

بخروش تا یابم راهی که چون مرهم...

  

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: