کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

همه وقت ، وقت آن است!

یکشنبه ۲ دی ۱۳۸۶ 1:6
نتوان گریخت زین جام! که نخورده باشد ایام!

به قول علی شریعتی که گفته بود دو جاست که آدمی به خود می ماند! یکی مرگ و دیگری زندان! که انسان خودش است و خودش...

راستش قصد حمایت و این شکل رفتارها رو ندارم و تنها احساس می کنم هم فال و هم تماشا! آدم گاهی اوقات فرصت اینو دارده که از خودش ، شفاهی بپرسه!

ایران اهدا ، واحد فراهم آوری اعضاء پیوندی ست که وقتی مردیم (یعنی تعطیل شدیم) می شه خوراک جوونورائی که به عمرمونم هم ندیدیم! خواستم پیشنهاد کنم کمی از خوراک حضرات کم کنیم!

لینک ثبت نام برای اهدای عضو ، البته پس از تیر تپر شدن! کلیک کن ثبت نام برای اهدای عضو

کد بنر کوچولویی برای نمایش دادن امکان لینک در وبلاگ یا سایت شما ، خوشگل و کم حجم!

یه همچین چیزی:  

بعد از کپی کد ، اونو در قالب وبلاگتون (قسمت تنظیمات وبلاگ-محل مربوط به کدهای جاوا اسکریپت) قرار دهید.

التماس دعا

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: