کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

یالطیف

پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶ 0:7
 

وقتی که می روی به نظر خال می شوی

احساس می کنم که محال می شوی...

اما ،

هرگز از این دریچه ، تا بحال...

                    ندیده بودمت محال!


از این که بگذریم! گاهی اوقات تکرار،  هرچه متعدد هم خسته کننده نیست! پیش از این هم یک باری عرض کرده بودم بد نیست گاهی سری به خود بزنیم ، می گن دستور شرعه که هر بچه مسلمونی سه باری توو عمرش مرده بشوره! در باب وحی قاطع بودنش کاری ندارم اما تاثیرش رو چرا!

حالا اگر وقت نکردیم برای مرده شوری! بد نیست به نفس عملش نقبی بزنیم ، همین که یادم نره کار منم تمومه... ، به قول آسیدرضا که بدش می یاد آدمی واسه خاطر رفع هراس پناه کنه ، نه از سر هراس و چه میدونم حتی توشه ی آخرت  ، هر دلیلی بهتر از اینه احیانا! 

واسه تقسیم داشته هاتون! قبل از رو به موت شدن بشتابید!

کلیک بفرمائید (اینجا)

التماس دعا

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: