کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

تو کجائی نازم!

دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ 1:5

تو چرا کز کردی؟

 

بزارید بروم فرو به خواب!

من دلم تنگ شده است

تنگ خداس

و خدا هم که فقط در خوابه!

 

تلخمه... بزارید بروم فرو به خواب!

که فقط خواب با من سر کرده!

تلخت  نیس؟

خوب آخه من خرگوشم!

این روزا خرگوشا ام تلخشنونه...

چی می گی؟

چی می گم!...

ای وای ... تو چرا کز کردی؟

کز کردم؟!

کز کردی!

آخه من خرگوشم!

خر گوشی؟

خر گوشم!

پس کوشی...؟

ایناهام! نیگام بکن... توی سوراخ!

من که گور کن نیستم!

گور کن نیستی؟!

نیستم!

پس توو گور چی چی می خوای؟!

یه دوجین جون داری؟

خوب دارم!

پس تو هم جانداری!؟

هی ... آره منم جاندارم...

 

تلخمه... بزارید بروم فرو به خواب!

خوب چرا؟

واسه خاطر دخترک! که این روزا... به شرط باکرگی می فروشنش!

تلخه...

چرا؟

واسه خاطر عشاق! که بایستی بمیرن بی چوون و چرا!

چرا؟

خوب اصلا به تو چه!؟

خوب منم تلخمه!

تلخته؟

تلخمه...

خب بیا تو هم توو گور!

که من جاندارم...

 

پارسا  4-3-2008   تهران

 

عرض ارادتی به حسین عزیز ، التماس دعا

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: