کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

جام رویایی

پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۸۷ 11:20
راز دنيا چيست؟
طعم گمراهي
زير و بر نا حق
جام رويايي!

يك جهان نيرنگ
در كمين ابليس
بي امان فرياد
جور تنهايي!

در نهان مويه
چون عيان تلخند!
قبله ها گمراه
صورت آرايي!

ظرف ها لبريز
از كلاف رنج
گمشدن بسيار
نيست پروايي؟

تا به كي تحقير؟
تا كجا تزوير؟
خسته ام از خويش
مرك مي آيي؟

انتهامان هيچ
از ازل در رنج
اي خداي سوك
مانده آسايي؟

در گلويم بغض
آتش افكنده است
رازيم بر هيج...
راه بنمايي!

يك طرف دوزخ
يك طرف برزخ
چون گره در خويش
كور و كورايي

كو مجال عمر؟
خسته از تلخند...
شهره ي شهرو
خاك پيمايي؟!

رزقمان ننگين
نقشمان چركين!
جام بشكسته
روح فرسايي!

اي اجل عاجل
داغ زن بر دل
گردني باطل
بزم و شيدايي؟

پارسا ، تهران ، دوم آبانماه هشتادو هفت!

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: