کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

دین ستیزم من!؟

سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۷ 17:29

کدام دین را دیدی که دین باشد و مجاز بداند به کشتار!؟

راستش فکر که می کردم ، دو تا حکومت اساسن "دینی" بیشتر نیافتم در جهان! یکی ایران که حکومتش هم بی پرداخت به حواشی " اسلامی" است و دیگری اسرائیل یا همان رژیم صهیونها که سنگ "یهود" را به سینه می زنند و می گویند که اینجا  ، "فلسطین" ، سرزمین ظهور است و ما هم بستر سازان آن...

کاری ندارم!

آنچه پیداست ، این است که ، کدام دین را دیدی که دین باشد و مجاز بداند به کشتار!؟

 

کدام مومن است که جنایت را به پشنوانه ی دین صورت دهد؟ با یک حساب سر انگشتی تکلیف روشن است ، یکی هست که در گوشه ای زندگی می کند و کسی هم کاری به کارش ندارد ، و یکی هم که همش در بوق است و طبعن دیگران کارش دارند! دین داریه آنکه در گوشه است که مهم نیست ، اما بی تردید آنکه در بوق است را ، " رنگ رخسار خبر می دهد از سّر درون... "

باید برای یهودیان دعا کنیم که برای تصدیق خودشان و حراست از دینشان ، در این برهوت فهم و شبیخون اعتبار ،  بجنبند...

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: