یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ 15:40
فردا روز خبرنگار است، و خبرنگار تنها نگارنده ی خبر نیست! خبرنگار حتا عکس هم می گیرد! حتا تصویر بردار هم هست، خبرنگار گاهی مسئول SNG است! گاهی راننده است، گاهی تدارکات چی، گاهی تدوین گر و گاهی مسئول فنی و نودال و چه و چه و چه...
خدا پدر شهید صارمی را بیامرزد که با شهادتش حداقل نامی از این اهالی خطر را در تقویم ثبت کرد! حالا بماند که خبرنگار تنها نگارنده ی خبر نیست، خبرنگار همان اصحاب رسانه ای است که رهبری انقلاب بر این اهالی خطر نام نهادند...
امروز خبری به گوشم رسید با مضمون نقض حکم قطعی پرونده ی پرواز سی 130، همان پروازی که به پرواز همیشگی 104 صحابه ی رسانه انجامید و این بارقه ای بود از امید برای منی که نسبتم با شهدای سی 130 تنها به اندکی رفاقت ختم می شود، و یک دنیاست از امید برای کسانی که همسرانشان، فرزندانشان، برادرانشان، پدرانشان را در لحظه ای از این واقعه ی دردناک برای همیشه از دست دادند و دریغ از حتا یک عذرخواهی کوچک!
برای ما این نقض حکم دلیلی ندارد الا آنکه حکم صادره بی نقص نبوده است و این یعنی اسباب یک عمر دلمردگی برای دختر بچه ای که هنگام مرگ پدرش تنها 2 سال و 6 ماهش بود است و حالا دیگر 8 ساله است و فرقش با هشت ساله های دیگر این است که یتیم است و حتا با دیگر کودکان یتیم هم فرق دارد! فرقی به اندازه ی بزرگی یک سوال، فرقی به اندازه ی یک عمر ابهام، کودکان هم ابهام را بخوبی می فهمند...
خاک سرد است اما نه برای کسی که احساس می کند جگرگوشه اش بی گناه و بی دلیل کشته شده! گاهی حتا در این شرایط هم خاک سرد می شود اما نه برای کسی که به رغم داشتن احساس دلمردگی حاصل از مرگ بی دلیل و بی گناه جگرگوشه اش، مسببین حادثه ی منجر به مرگ عزیزش در مقابلش حتا سر به پائین هم نیانداخته اند...
خاک سرد نیست برای کودکی که از سه سالگی تا 9 سالگی بازی محبوب کودکانه اش پرواز هواپیما بوده است و پایان همیشگی آن بازی، سقوط...
بله، خاک همیشه سرد نیست...