کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

اصلا یادم نمی رود، اواخر دولت دکتر احمدی نژاد به پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی بزرگداشتی برای میرزامحمد تقی خان امیر کبیر برگزار شد که من تهیه کننده و کارگردان آن بودم. (که البته تاکنون دولت پولش را هم نداده است!) آیتمی در آخر مراسم مطرح شد که البته در کنداکتور ثبت نشده بود! و آن اهدای نسخه ی کپی شده ی ردای صدارت امیرکبیر توسط پیرمردی ترمه دوز به آقای رئیس جمهور یعنی دکتر احمدی نژاد بود. حتا می خواستند ردا را تنش کنند! که با هوشمندی کارمند مخصوص تشریفات داخلی رئیس جمهور مواجه و تنها آن ردا توسط پیرمرد ترمه دوز به رئیس جمهور اهدا شد.


به این دلیل گفتم یادم نمی رود که در سراسر مراسم چهره ی احمدی نژاد با بغض توام بود...
بغض رئیس جمهور گاهی می شکست و اشک می ریخت.

آنجا که پیرمرد ترمه دوز ردا را به رئیس جمهور اهدا می کرد به لبخند کسانی می نگریستم که بادمجان را دور قاب چیده بودند... و حالا هم همینطور. وقتی آن کارتون مضحک را در روزنامه ی آفتاب یزد دیدم که کلاه و ردای امیرکبیر را بر سر و کول دکتر ظریف نشانده بود بازهم همان لبخند بادنجان دور قاب چینی معروف مقابلم ظاهر شد!!

قصه ی بادمجان دورقاب چین ها به مراتب مهم تر از این قیاس های مع الفارق است...

برچسب‌ها: توافق , امیرکبیر , جوادظریف , احمدی نژاد
حسینی پارسا

( پیش نوشت:
برخی دستگاه های الکترونیکی برای حفظ داده های پایه ای شان از یک باطری استفاده می کنند بنام باطری بکاپ.  اگر این باطری از دست برود با کوچکترین قطعی برق حافظه هم پاک می شود. )


از 8 سال پیش تا کنون همه چیز خوب بوده است.  پیش از هم همین طور.  همه ی هشت سال های پیاپیِ پیش از این، خوب بوده اند، چرا که 8 سال آینده خوب نباشد؟ مگر خلافش ثابت شود!


مردم ما ( منظورم اکثریت است ) اساسن حافظه ی بلند مدت ندارند و این را به کرات به اثبات رسانده اند.  خب چه اشکال دارد.  حداقل از این 8 سال آینده دست کم 4 سالش خوب است و از 4 سال دیگر مشکلات آغاز می شوند و حدود 4 سال ادامه خواهند داشت و همه چیز به طرز وحشتناکی بد می شود.  تحریم می شود. خودرو گران می شود.  دلار بالا می رود. ماشین لباسشویی قیمتش می شود دو برابر. برادر به برادر رحم نمی کند! حتا کبریت! بله همین کبریت بی خطر خودمان هم با افزایش قیمتی اساسی مواجه خواهد شد.  شیرهم قیمتش می شود روزانه.  خب این رسم روزگار ما ایرانی هاست.  به انتهای 4 ساله ی دوم که می رسیم، در اوج نا امیدی و مشکلات عدیده به یکباره بارقه ای از امید جوانه می زند و روزگار رو به شکوفایی می رود، ما می مانیم و شکوهی باور نکردنی و آنجاست که همه ی تلخی های 4 سال گذشته به یکباره حذف شده و گذشته مان خوب می شود!   نمی دانم چه کسی است که ما را از برق می کشد و حافظه ی گذشته ( حد اقل 4 سال گذشته )  را هوا می کند.

حافظه ی تاریخی مان باطری بکاپ ندارد.   گذشته نشان داده که در یک نسل ما که اساسن می تواند حافظه ای بلند مدت داشته باشد هم، وقایع، عمر تاریخی ندارند ( انتقال به نسل بعد، دیگر پیش کش! ) امید وارم نیازی به تهیه ی مثال نباشد که دلمان خون می شود از بازخوانی وقایعی که حافظه ی ایرانی ما آن را به خوبی فراموش کرده است.


 حافظه ی بلند مدت ما دچار آمپاس است!

برچسب‌ها: حافظه تاریخی ایرانی , هاشمی , خاتمی , احمدی نژاد
حسینی پارسا

روی این عکس نام نمی شود گذاشت!

یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ 12:53

برچسب‌ها: هاشمی رفسنجانی , احمدی نژاد , عکس
حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: