کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

همیشه راهی برای ناراحتی هست!

سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸ 18:27

حتمن تا حالا براتون پیش اومده که روی یه پرونده ی رایانه ای مثل یه پوستر ، یا یه فیلم کلی کار کرده باشی و یه هو با رفتن برق و یا یه هنگ درست و درمون محکم بزنی رو دستت و بگی وای...؟

اونوقت بغل دستیت بگه مگه چی شد؟ و تو بگی ذخیره نکرده بودم!

یا اینکه کلی وقت بذاری واسه درست کردن یه کیک بزرگ و کلی هم تزئینش بکنی ، بعدش هنگام برش بر بخوری به یه سوسک گنده میان کیک!؟

یا اینکه یه جونور! در قالب انسان بیاد و همه ی زحماتت رو با عرض دری و وری بریزه به هم! بعدشم دو قورت و نیمشم باقی باشه که آقا من هم هستم!

خوب آخه آدم نا اهل! بیا بازبون ساده بگو " منم هستم! " چه مرگیه که چوب لای چرخ مردم کنی؟

یا چه می دونم هزارو یک رقم مصیبت این شکلی...

بلاخره همیشه یکی ، یه چیزی ، یا بساطی واسه خروج تو از راحتی و فرور رفتنت در اعماق ناراحتی وجود داره! و مضائف اینکه توی این "هیر و ویر" یکی بیاد و بهت بگه آقا حالا مگه چی شده!؟ عیبی نداره! خودتو ناراحت نکن! "درست می شه!"

خوب حالا که چی؟!

هیچی!

خواستم عرض کرده باشم همیشه راهی برای ناراحتی هست!

صدا ، عشق عمومی ، احمد شاملو:

لطفن پس از کلیک بر روی علامت پخش مدتی صبر کنید تا فایل صوتی لود و اجرا شود ، این فرایند بسته به سرعت اینترنت شما ممکن است ۶۰ ثانیه یا بیشتر طول بکشد.

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: