کمی صادقانه تر

یادداشت های سید محمد مهدی حسینی پارسا

من صید دام توام ، پس شکار کن!

سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۸ 13:11

ما را در این قرار بیا بی قرار کن!

این کشتی شکسته ی ما را مهار کن!

چندی است درحریمِ حُرم حرم بس نشسته ام

جانا بیا وخودی آشکار کن!

مأنوس آن دمم که دمادم کنارمی

من صید دام توام ، پس شکار کن

عمری است سرِ قرار، غریبانه مانده ام

گاهی بیا کنار ضعیفان ، فرار کن!

جانم حریمِ حسِ حرم حس کودکی است

این سنک و شیشه است بیا راه کار کن!

نقشی در این دیار ندارم بدون تو

لختی بیا و قرارم  قرار کن...

پارسا/ ۲۲/۱۰/۸۸ - تهران - ساعت


 

 

صدا:

لطفن پس از کلیک بر روی علامت پخش مدتی صبر کنید تا فایل صوتی لود و اجرا شود ، این فرایند بسته به سرعت اینترنت شما ممکن است ۶۰ ثانیه یا بیشتر طول بکشد.

 

حسینی پارسا

عرض ارادت...

چهارشنبه ۹ دی ۱۳۸۸ 0:34
مجموعه عکس

عاشورا (مجموعه عکس) کلیک

 

شام غریبان (مجموعه عکس) کلیک

 

حسینی پارسا

گریز...

جمعه ۴ دی ۱۳۸۸ 0:26
باز نشر:

ما هماره اشتباه كرده ايم!

كسي كه مي گريزد هرگز به گم شدن نيانديشيده است!

گريز من براي پيدا شدن بود...

افسوس ، كه نه يافتم و نه يافته شدم!

 

حسینی پارسا

البته شاید این هم نوعی جبران باشد! برای وقتایی که دستت به قلم نمی رود!

خوب حتما اعتراف را برای همین روزها آفریده است!

شاید بتوان روی این مجموعه نام " هدیه " گذاشت، شاید هم نه!

مجموعه ای از عکس های زیبای طبیعت در ابعاد ۱۹۲۰ در ۱۲۰۰ پیکسل ویژه ی زمینه ی ویندوز.

مبارک است انشالله... 

مجموعه ی کامل:

دانلود با حجم، 24 مگابایت شامل 108 عکس

مجموعه ی خرد:

دانلود با حجم، 13 مگابایت شامل 52 عکس

 

حسینی پارسا

به ما دادند و عشقش نام كردند...

چهارشنبه ۲ دی ۱۳۸۸ 22:28

حاج حسين در آخر، وقتي به عشق بين امام حسين(ع) و حضرت زينب (س) مي‌رسد، غزلي از فخرالدين عراقي مي‌خواند كه مي‌گويد:

نخستين باده كاندر جام كردند
ز چشم مست ساقي وام كردند

سر زلف بتان را تاب دادند
بسي دل‌ها كه بي‌آرام كردند

نهان با خويشتن رازي بگفتند
سپس بر عالمي اعلام كردند

به عالم هركجا درد و غمي بود
به ما دادند و عشقش نام كردند

چو خود كردند راز خويشتن فاش
عراقي را چرا بدنام كردند؟ 

 

حسینی پارسا
بیوگرافی
چرا دلم نكند تب؟
زمان زمان عجيبي ست!
نفس نمانده به كامم، هوا هواي غريبي ست!
چه رسم عاشقي است اين انتظار مجازي!
تعارفات زباني ، حسابهاي رياضي!
چرا دلم نزند لك؟ ، سايه ها كه دو رنگند!
عشقها که دروغين ، دشنه اند و تفنگند!
آدمان نه آدم ، دوستان نه تب دار!
مشق هاي نه مشتاق ، قلب ها همه بيمار
چرا دلم نكند تب؟
زمانه خانه ي جنگ است
ماندنم ننگ است
نشان ، نشانه ي گندم
بيا دلم تنگ است...
بيا دلم تنگ است...

پارسا، 18 فروردین 87
کدهای وبلاگ

پیشنهاد من برای میزبانی جوملا: